سروده های عاشقانه
(اشعار, متن, دوبیتی, خاطره, داستان,پیام و عکس های عاشقانه)
یک شنبه 9 بهمن 1398برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

جمعه 1 دی 1398برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

دو شنبه 7 آذر 1398برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)


 

عزم سفر داری بیهوده خوشم مکن

درد این عشق آتشین را یکباره بر دوشم مکن

تو بمن وعده برگشت را میدهی اما بی باورم

میروی اما در فراقت سیا پوشم مکن

من از عشق تو در جوش و خروشم

مرا نا امید زین جوش و خروشم مکن

زندگی مرا محال است در فراق تو

میروی ای بی وفا اما فراموشم مکن

درد این جدایی را چگونه باور کنم

ترا بحر خدا  یکباره خاموشم مکن

چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

فلک نگذاشت مرا دمی آسوده خاطر

همیشه تنهایم گذاشت, تنهاتر از مسافر

به من آنقدر بخشید سختی ها

که دیگر نمی هراسم از بد بختی ها

چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

پنداشتم نگاهای تو حامل پیامی بود

لب خند تو نشانه ی کلامی بود

نگاها و لب خند تو یک طرف

پنداشتم اشارات ابروی تو سلامی بود

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 

 

چقدر انتظار برای رسیدن به تو شیرین است.
خیلی این لحظات برایم زیباست.
به انتظار آن روز نشسته ام تا ما به هم برسیم و  یک زندگی عاشقانه را برپا کنیم.
قلبم برای آن روزی که تو را در کنار خودم میبینم می تپد
و تک تک ثانیه ها را می شمارم تا لحظه دیدار با تو فرا رسد.
چقدر این انتظار شیرین است.
انتظار برای رسیدن آن لحظه که ما برای هم هستیم.
خوشبختی تو ، شادی من است و شادی تو ، آرزوی من است.
شاد باش که این لحظه ها خیلی زیباست ، این انتظار شیرین است ،
پایان این انتظار لحظه ایست که ما بعد از مدتها سختی به هم میرسیم
و همدیگر را در آغوش میفشاریم.
شاد باش که این راه سخت پایانی دارد و پایان راه خیلی زیباست.
معنای زندگی با تو پر از معناست ، باور کن این زندگی بدون تو بی معناست.
گریه نکن عزیزم  ، میدانم که از این انتظار خسته ای و می دانم که بعد از من ، تو یک دلشکسته ای .
می دانم از آن روز میترسی که ما به هم نرسیم و بعد از اینهمه سختی سرنوشت ما را از هم جدا کند.
ما برای هم هستیم ، زندگی یعنی من و تو.
من بدون تو ، تو بدون من یعنی بدون هم هرگز.
گریه نکن عزیزم، قطره های اشکتت قلبم را میسوزاند ، چهره پریشانت مرا ناامید میکند .
این انتظار رسیدن شیرین است ، چون برای تو و به عشق تو به انتظار نشسته ام.
به آن لحظه رویایی بیندیش که ما بازی عشق را میبریم و از سختی ها ،
غم ها و دلتنگی های لحظه های عاشقی میگذریم و به هم میرسیم.
آری این انتظار شیرین است ، زیرا پایان آن یعنی آغاز زندگی من و تو


دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

آمدی در دلم محشر کردی و رفتی

با یک نگاه دنیایم را زیر و زبر کردی و رفتی

آنگه که دانستی دلم با تو خو کرده

آهنگ سفر را سر کردی و رفتی

کجاه شد آن عهد, که با من بسته بودی ؟

زان همه قول و قرارت حذر کردی و رفتی

تو که گفته بودی تا ابد کنار من میمانی

چرا یکباره هوس سفر کردی و رفتی ؟

آمدی و در دلم به خود قصری بنا نمودی

اما آن قصر را ویران و مرا دربدر کردی و رفتی

وقتی پرسیدم دلیل آمدن و دوباره رفتنت را

با یک خدا حافظی, جواب را مختصر کردی و رفتی

شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

زندگی: یعنی امیدوار بودن

زندگی: یعنی لبخند زدن

زندگی: یعنی آموختن حرفه و فن

زندگی: یعنی زحمت کشیدن

زندگی: یعنی آینده را دیدن

زندگی: یعنی تلاش کردن و دویدن

زندگی: یعنی به منذل مقصود رسیدن

زندگی: یعنی از بزرگان شنیدن

زندگی: یعنی از بدی ها بریدن

زندگی: یعــــــنی زندگی کردن

زندگی: یعنی خدا را بندگی کردن


یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد


اگر عشقی در این زمانه باشد آن عشق تویی،
اگر یک با وفا در این دنیا باشد آن با وفا تویی.
با بودن تو در قلبم ، این قلب خوشبخت است .
با بودن تو در این دنیا احساس میکنم که عاشقترینم .
اگر یک عشق جاودانه در این دنیا باشد ، آن عشق در قلب من است .
به تو افتخار میکنم ای عشق ، تویی که مظهر پاکترین عشق روی زمینی.
اگر یک عاشق در این دنیا باشد ، آن عاشق واقعی منم  زیرا پاکترین عشق در قلبم است.
تو بهترین هدیه از طرف خدا برای منی
اگر این دنیا با آدمهای بی وفایش با قلبم مدارا نکردند ،
 
تو در میان آنها با محبت و عشقت به من زندگی دوباره دادی ای تو که سرچشمه محبت و عشقی
اینک که آمدی در قلبم مطمئن باش که برای همیشه خواهی ماند.
و حتی یک لحظه نیز پیشمان نخواهی شد که در قلب منی ،
آنقدر در این قلب ولی عاشقم به تو عشق می ورزم.
تا با تمام وجود معنای عشق را در قلبم حس کنی .
اگر یک دل دیوانه در این دنیا باشد ،
دل من است که دیوانه قلب مهربان تو است.
بشکن سکوت عاشقانه را با فریادت .
فریاد بزن نام مرا که با رعد صدایت هوای دلم بارانی شود
آنگاه که هوای این دل بارانی شد بیا در زیر بارانش .
حس کن گرمی قطره های باران را در قلبم ، که برای تو می بارد .
تو مقدس ترین عشق در این دنیایی که برای من و قلبمی.
اگر یک با وفا ، یک همدل و همزبان در این دنیا باشد ، تویی که تا ابد در قلبمی
جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

باز آمدی تا آرامی ام را به یغما بری

صبر و قرار از این دل شیدا بری

بازهم با سرنوشتم بازی کنی

مرا به دعوت شام بی فردا بری

میدانم بازهم بر سرت نقشه فریب است

آمدی تا مرا به شهر غمها بری

آمدی تا مرا بیگانه از خویشم کنی

بار دیگر مرا به گذشته ها بری

امدی تا با صد حیله و افسونگری

مرا به جاده های مصیبت و بلا بری

مگر یکبار به تباهی کشاندنم کافی نبود؟

باز آمدی تا زمن دل و دین و دنیا بری

چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

گر گفتم دوستت میدارم آیا گناه است؟

گر گفتم برایت جان می سپارم آیا گناه است؟

من نمیدانم اشتباه من چیست؟ تو بگو

گر گفتم بی تو لحظه ی قرار ندارم آیا گناه است؟

گر این همه گناه است پس بمن حکم اعدام بده

منتظر نباش تا به فردا، حکم را همین شام بده

جانم بستان اما با غرورم بازی نکن

با زیر پا کردن احساسات من خود را راضی نکن

گر من سکوتم، به معنای ترس و هراس نیست

آنگه که ترسم، دیگر این سر درین تن نیاز نیست

شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

چطور از یاد برم آن شب دل انگیز را

آن چشمان جادویی ی نرگس را

تو بودی در برم و غرق سرور بودم

در کنار تو سراپا غرور بودم

وقتی تو ماه زیبا را با خود داشتم

گویا تمام دنیا را با خود داشتم

هر دو با هم افسانه می گفتیم

قصه های عاشقانه می گفتیم

تو رفتی و من خاموش شدم

با درد و غمهای همیشگی هماغوش شدم

 

سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

رفتی؟ با خاطراتت؟ با محبتهای دلت؟ با چشمان خیس؟
رفتی اما خیلی زود رفتی. بدون خداحافظی، بدون یک کلام حرف ناگفته.
می دانستم می روی اما نه به این زودی.
خاطراتت تا ابد در قلبم نگه خواهم داشت مطمئن باش.
خاطره هایی که با هم بودیم مثل لیلی و مجنون.
خاطره هایی که با هم درد و دل می کردیم مثل عاشق و معشوق.
تمام خاطرات با هم بودنمان در قلبت از یاد بردی؟
افسوس که گذشت…هرچه خاطره خوب بود گذشت.
تنها خاطره های تلخ از با هم بودنمان برجا مانده است.
با رفتنت همه چیز سوخت…خاطره، محبت، عشق. دیگر امیدی به زندگی نیست. آروزهایم همه تبدیل به رویا  و یک خواب بیدارنشدنی شدند.
 
رفتی بدون یادگاری. بدون خداحافظی. بدون یک کلام حرف عاشقی.
مثل یک پرستو رفتی، پرستویی که یک لحظه سفر میکند، سفر به شهر خوشبختی میکند. می دانم خوشبختی و رنگش را در لحظه هایی که با هم بودیم ندیدی! حالا سفر کن به همان شهر خوشبختی ها .
من هم در همین شهر غریب  و بی محبت خواهم ماند.
خوشبختی را در چهره ات می بینم. اما چهره من دیگر رنگ خوشبختی را نخواهد دید و  قلب من به غصه و درد عادت خواهد کرد


پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

بگو ای عشق که مرا دوست میداری.
بگو ای عشق، بگو که عاشق منی و در این دنیای بزرگ تنها مرا داری.
بگو تا احساس کنم بیش از عشق بر من عاشقی عزیزم.
بگو تا احساس آرامش کنم که در این دنیای بزرگ کسی هست که دیوانه و دلسوخته من است.
 
بگو که تا پایان راه عاشقی با من می مانی تا دلم آرام شود و به خواب عاشقانه روم.
به خوابی روم که تنها در آن خواب تو را ببینم و احساست کنم.
به خوابی روم که به جز تو کسی را احساس نکنم و رنگی از این دنیای بی محبت را نبینم.
بگو ای عشق که مرا دوست میداری اگر بارها به من گفته ای باز تکرار کن این کلمه را.
بگو دوستت دارم و عاشق تو هستم عزیزم.به من غرور بده، اراده و قدرت عاشق شدن را بده.
عزیزم مرا حس کن بیشتر از همه لحظه ها، این دل شکسته مرا باور داشته باش، و این عشق مرا از تمام وجودت بپذیر.این چشمهای خیس مرا با چشمهای خیست نگاه کن و به من بگو که به سوی من می آیی.به منی که زخم خورده از کلام عشق هستم، معنای واقعی عاشق شدن را بیاموز و به منی که خسته و خورد از زندگی ام آرامش هدیه کن.آرامش من تو ، آن صدای مهربان و چهره ماه تو هست.اگرچه میدانم تو مرا خیلی دوست میداری و  دیوانه این قلب پر از درد منی ولی باز میگویم که ای عشق من تکرار کن که مرا دوست میداری.تکرار کن عزیزم… با احساسی پاک، از ته قلبت و با تمام وجودت بگو که عاشق منی.من آرزوی این دوست داشتن و ابراز محبتی مانند تو را داشتم , آرزوی عشق پاکی مانند تو را داشتم .اینک به منی که همان آرزوی عشق تو را داشتم بگو که دوستم میداری و  تاپایان راه با من میمانی تا به  تنها آرزویم برسم .
بارها از سرزمین عشاق با دلی شکسته و چشمانی خیس سفر کردم اینک میخواهم با تو باز به سوی آن سرزمین باز گردم و دیگر نیز سفر نکنم.
بگو که مرا دوست میداری تا غرور عشقت در دلم بنشیند، تا آنهایی که عاشق قلب من هستند بدانند که من یاری دارم، یاوری دارم و من مجنون، لیلایی دارم.
بگو مرا دوست میداری، بگو که عاشق منی و بگو دیوانه این قلب پر از درد منی.
 
بگو ، منتظرم. منتظر آن صدای مهربانت هستم


شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

دو جاده، جاده های فرعی، جاده های تنها، بی کس، بی نفس .
تقاطع عاشقانه، جاده اصلی، دوباره من، دوباره تو، دوباره ما، قصه از نو و دوباره عشق.
دوباره یک نگاه، یک دیدار  و دوباره لحظه های عاشقی.
دوباره اشک، دوباره غم  و غصه، و یک راه نفس گیر.
دوباره من، دوباره تو، دوباره ما،  دوباره عشق، دوباره پرواز، پرواز به دشت شقایق های عاشق.
دوباره من، دوباره تو، دوباره ما،  دوباره عشق، دو هم نفس، دو عاشق، دو همدل، دو مجنون.
دوباره آواز، آواز عاشقانه دو مرغ عشق، دو دلدار، دو بیدار.
دوباره من، دوباره تو، دوباره داستان دیگری از من و تو.
یه تنها، یه مجنون دوباره یک لیلی و مجنون.
یه فرهاد، یه شیرین، دوباره یک رویای رنگین.
دوباره من، دوباره تو، دوباره درد دل های عاشقانه .
دوباره من، دوباره تو، دوباره ما , دوباره حادثه، دوباره فاجعه، دوباره داستان های عاشقانه .
دوباره، باز دوباره، دوستت دارم باز دوباره .
دوباره من، دوباره تو، دوباره ما، دوباره دوست داشتن های قلبهای ما.
دو  عاشق، دو  موندگار، دو  صادق، دو  همسفر، دوباره باز دوباره حرکت به سوی یک  زندگی عاشقانه


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 159
بازدید کل : 43790
تعداد مطالب : 124
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


bahar22

كد پرواز پرندگان

كد عكس تصادفی

.

.





تعبیر خواب آنلاین

فال امروز