سروده های عاشقانه
(اشعار, متن, دوبیتی, خاطره, داستان,پیام و عکس های عاشقانه)
دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 

دیدنت در خواب نیز برایم شیرین است

 دیدنت در رویاها برایم دلنشین است.

دیدنت در خواب نیز برایم شیرین است

 دیدنت در رویاها برایم دلنشین است.

 تو در رویاهای منی

 تو شبها در آسمان تاریک دلم ، ماه منی

 دیدنت در خواب آغاز یک روز زیباست

 به عشقت میگذارنم روزها و شبها را

 تا بیاید لحظه ای که شب و روز در کنارت باشم

 تو خوابی و من در آغوشت باشم

 تو از خواب بیدار میشوی و من نظاره گر آن روی ماهت باشم

 تمام رویاها و تمام لحظه های زندگی ام پر شده از رازهای شیرین عشق تو

 این راز آغازیست برای دلتنگی ات ، آوازیست برای تو را خواندن ، پروازیست برای به سوی تو آمدن

 تا بیاید لحظه ای که تو را از دور دستها ببینم و از شوق در آغوش کشیدنت بالهایم را با عشق به پرواز درآورم

 آنقدر بال بزنم تا لحظه ها را از دست ندهم

 تو بر روی ابرها نشسته ای و من در لا به لای ابرها چهره درخشانت را میبینم

 ابرها را کنار میزنم و به سوی تو می آیم

 این لحظه چقدر زیباست!

 دیدنت در خواب نیز برایم شیرین است

 دیدنت در رویاها برایم دلنشین است

 عشق من به تو یک عشق آتشین است

 

 میسوزم در آتش عشقت و خاکستر میشوم تا باور کنی چقدر دوستت دارم.

 

شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

خطا کرده ام گر بار دیگر به تو نگاه بکنم

یا بیش ازین ز تو چیزی تمنا بکنم

تمنای یک لحظه بودنت در کنارم را

از تو یار ستمگر و بی وفا بکنم

بریده باد پای من گر قدم گذارم سوی تو

و گرنه این پا را باید ز تن جدا بکنم

 صد افسوس گر بر زبان آورم نام ترا

صد حیف گر بعد ازین هوس بی جا بکنم

عمری محوی خیالات تو بودم چه سود؟

بعد ازین خاطرات ترا باید  رها بکنم

 

پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 

درد من عاشقیست ، احساسم در این روزها دلتنگیست.

 دردی در سینه ام دارم که تنها قلبم میداند.

 احساسی در قلبم دارم که تنها خدا میداند.

درد من عاشقیست ، احساسم در این روزها دلتنگیست.

 دردی در سینه ام دارم که تنها قلبم میداند.

 احساسی در قلبم دارم که تنها خدا میداند.

 این روزها دلم بدجور هوایت را کرده است ، دلم برایت تنگ شده است.

 خیلی برایم عزیزی عزیزم ، تا تو را دارم هیچ غمی جز غم دوری ات در دل ندارم.

 کاش در کنارم بودی ، کاش بودی تا دیگر هیچ غمی در دل نداشتم.

 نیاز من در کنار تو بودن است ، آرزوی من همیشه با تو بودن است .

 خسته نمی شوم از دلتنگی اما شاید لحظه ای تنها دلشکسته شوم.

 می سازم با این لحظه های دور از تو بودن و میگذرانم این لحظه های نفسگیر را.

 از من خواسته بودی هیچگاه اشک نریزم ، راستش را بخواهی اینک چشمانم پر از اشک است !چشمم مثل قلبم صبور نیست! زود می شکند و زود دلش هوای دیدن تو را میکند.

 درد من ، درد تو است ، درد ما درد عشق است .

 با درد عشق سوختم ، با لحظه های دلتنگی ساختم ، عاشق ماندم و عاشقانه با یادت زندگی میکنم.

 در لحظه های دلتنگی در گوشه ای مینشینم و به تو می اندیشم .

 دلم بدجور بهانه میگیرد ، تو مال منی اما در کنارم نیستی .

 درد من عاشقیست ، دردی که دوای آن فقط تویی .

 بیا و با حضورت در کنارم مرا درمان کن.

 در این لحظه هایی که در کنارم نیستی دلم تنها تو را میخواهد.

 تنها تو میتوانی درد دلم را درمان کنی

 

یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 


تو شکوفه ای در کویر دلم هستی

 تنها یار و همدم و زندگی ام هستی،

 چه بخواهی ، چه نخواهی تا ابد در قلب من هستی.

تو شکوفه ای در کویر دلم هستی

 تنها یار و همدم و زندگی ام هستی،

 چه بخواهی ، چه نخواهی تا ابد در قلب من هستی.

 دوستت دارم ، به خدا تنها تو را دارم ،

 عاشق توام ، دیوانه آن نگاه پر مهر توام.

 تو برایم بهترین هستی ، دنیا را نمیخواهم ، تو زندگی من هستی

 بیا در آغوشم ، بگذار تو را ببوسم ، میخواهم در گرمی آغوشت بسوزم.

 به من نگاه کن ، بگذار تا میتوانم تو را ببینم ، آنقدر ببینم تا از شوق دیدنت بمیرم.

 بگذار دستانت را بگیرم ، تا آرام بگیرم از اینکه تو عشقمی و من عاشقترینم.

 تو مال منی عزیزم ، این رویا نیست ای بهترینم ،

 این را به خاطر بسپار که تا ابد در قلب منی نازنینم.

 این فریادیست از سوی قلب من، دوستت دارم عشق من ،

 این احساسیت از سوی قلب من ، همیشه بدان که تا ابد نه من بی تو هستم نه تو بی من!

 ستاره ای هستی همیشه درخشان ،

 جایگاه تو بالاتر از آسمان ،

 قسم به عشق پاکمان ،

 عاشقت میمانم تا پای جان.

 

شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

من از میان اندوه بیکران بر خاسته ام

از میان امواج طوفان بر خاسته ام

مرا با سور و نشاط روزگار کاری نیست

من بحر درد و اندوه دوران بر خاسته ام

من طعم سرور نه چشیده و نخواهم چشید

من از میان غم دیده گان بر خاسته ام

به هر که وفا کردم به من جفا کردند

من ز عمق جور زمان بر خاسته ام

جفاه دیدم از خویش و بیگانه

برای دیدن جفاه ز دست نامردان بر خاسته ام

شاید درد و غم بوده در تقدیر من

یا که از برای نقد جان بر خاسته ام

 

جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 

تا چشمانت را دیدم دلم لرزید

 تا تو را دیدم دیگر چشمهای جز تو کسی را ندید

تا چشمانت را دیدم دلم لرزید

 تا تو را دیدم دیگر چشمهای جز تو کسی را ندید

 پرنده ی تنها از قفس دلم پرید

 قلبم صدای تپشهای قلبت را شنید ، سرنوشت لبخندی زد و گفت شما عاشقید.

 قلبم دوباره به لرزه افتاد ، قناری عشق ، ترانه عاشقی را سر داد.

 شعرهایم بوی تو را میداد ، خسته نمیشدم هیچگاه از لحظه دیدار.

 با این قلب و دلت عهدی بستم به نام عشقت.

 چشمهایم خیره به چشمت ، دستم درون دستت ، به خدا همیشه وفادار میمانم به عشقت.

 این خزان با تو بهاری شده ، دلم برایت تنگ شده ، در کنار تو بودن تنها آرزویم شده ، نامت ورد زبانم شده ، عشق تو بهانه ای برای بودنم شده ، رفتنت کابوس هر شبم شده .

 خلاصه اینکه اگر باشی ، من زنده ام ، اگر نباشی به خدا میمیرم.

 قلبم میشنود صدای تپشهای قلبت را ، قلبم زنده است ، با همین صدا ، با همین نوای آشنا.

 با قلبت عهد بستم که همیشه عاشقت بمانم ، هیچگاه جز نام تو ، اسم کسی دیگر را بر زبان نیاورم ، تو اولین و آخرین عشق منی ، عهد بسته ام هیچگاه بهانه نیاورم  

پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

کودک بودم جوان شدم

عاشق دخترک سیا چشمان شدم

قدم به قدم پیر عاشق گذاشتم

تا وارد دنیای عاشقان شدم  

دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

 

بیا ای بی وفا فکری به حال ما کن

لحظه ی گوش به قیل و قال من کن

گر خواهی که دانی درد من

بیا نگاهی به چشمان من کن

تا به کی بیوفایی ای بی مروت؟

دمی پرسان از حال پریشان من کن

بگردم فدای این همه ناز و ادایت

دمی تما شاه حال سرگردان من کن

گر من عهد و پیمان شکستم

بگیر خنجر و قصد جان من کن

 

 

یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

ای یار با یاد تو شبها را روز کنم

در فراقت نشسته و گریه پر سوز کنم

صدبار گویم ای کاش با تو آشنا نمی شدم

مگر چه حاصل حالا گر صد افسوس کنم

با نام تو خط و نامه را یافتم

در عشق تو لقب دیوانه را یافتم

نشستم در هوس بوسه ی ز لبهایت

تا که راه می و می خانه را یافتم

در فراقت سروده ها سرودم

تا که طریقه نوشتن افسانه را یافتم

روز ها  در انتظارت سر راه نشستم

تا که راه خانه تو جانانه را یافت  

جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد

 

من هستم و تو هستی و یک فاصله بین ما

 من تنها هستم و عاشق هستم و دلتنگ یار

من هستم و تو هستی و یک فاصله بین ما

 من تنها هستم و عاشق هستم و دلتنگ یار

 لحظه هایی بود که هر گاه دلتنگت میشدم کار من اشک ریختن بود و غصه خوردن

 مدتیست که دیگر دلتنگت نمیشوم ، بر سر سجاده عشق سجده میکنم و تو را دعا میکنم.

 با خدا راز و نیاز میکنم

 آخر سر یک سجاده خیس به جا می ماند و یک دل خالی از درد و دلتنگی.

 کار من شب و روز راز و نیاز با خداست ، دو چشم خیس و  یک دل خالی از درد سهم من از دیدار با اوست.

 سجده میکنم در برابر او که ما را یاری میدهد ، و روزی ما را به هم خواهد رساند .

 من که امیدوارم به فرداهای با تو بودن ، تو نیز با امیدواری من امید داشته باش به خدای خویش.

 من هستم و روز و شب راز و نیاز با خدا ، یک دل پر از راز هست و تو هستی که تنها نیاز منی.

 بعد از ذکر کلام خدا ، نام مقدس تو را زمزمه میکنم ، برای خدا ، برای دلم.

 ما را به هم برسان ای بخشنده ترین ، ای مهربانترین.

 ما تنها امیدمان تویی ، تنها تویی که میتوانی خوشبختیمان را تضمین کنی.

 عشق ما پاک است ، قبله ما مقدس است ، این زیباترین لحظه عاشقیست.

 وقتی درد دلم را با خدای خویش در میان میگذارم ، احساس آرامش میکنم ، احساس میکنم او که تنهاست درد مرا میفهمد و میداند که من چه آرزویی را در دل دارم.

 کار من شب و روز دعاست ، به خدا عشق ما بی ریاست.

 عشق ما مقدس است ، خدا با ماست ، همین برای من و تو بس است.

 سجده میکنم در برابر او ، دعا میکنم تو را ، و میگویم راز دلم را با او و از او میخواهم که مرا به تنها آرزویم که رسیدن به تو است برساند 

چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده :

 

پیش از آنکه تو را ببینم و با تو همسفر جاده های زندگی شوم ، پیش از آنکه تو بیایی و مرا از حال و هوای دلگرفته ام رها کنی معنای واقعی عشق را نمیدانستم و عشق برای بی معنا بود.

پیش از آنکه تو را ببینم و با تو همسفر جاده های زندگی شوم ، پیش از آنکه تو بیایی و مرا از حال و هوای دلگرفته ام رها کنی معنای واقعی عشق را نمیدانستم و عشق برای بی معنا بود.

 پیش از آنکه تو بیایی قلب من بازیچه ای بیش نبود ، روزی صدها بار میشکست و همیشه آرزوی یک لحظه تنهایی میکرد.

 عزیزم تو آمدی و هوای قلبم را بهاری کردی ، تو را برای همیشه لایق قلبم میدانم.

 عشق را با تو شناختم ای یار همیشه وفادارم ، همیشه ماندگارم.

 تو یک عشق جاودانه ای ، عشقی که هیچگاه نمیمیرد و نمیسوزاند قلبم را .

 پیش از آنکه تو بیایی آرزوی تو را داشتم ، روزی صدها بار تو را از خدا میخواستم .

 تو آمدی ، با عشق آمدی ، هدیه کردی به من محبتهایت را و قلبم را عاشق قلب مهربانت کردی.

 هر چه بخواهم از خوبیهای تو بگویم نمیتوانم ، تو بهترینی عزیزم.

 تویی عزیز دلم ، گلم ، همدمم ….. فدای تو ، هر وقت بخواهی میشوم قربان تو.

 خیلی دوستت دارم عزیز دلم ، تو یعنی عشق ، یک عشق بی پایان.

 چه صفایی دارد این زندگی با تو ، چه لذتی دارد لحظه های عاشقی در کنار تو.

 چقدر تو مهربانی ، فدای قلب مهربانت.

 حالا که عشق را با تو شناخته ام بگذار به تو بگویم که بدجور عاشقت هستم .

 حالا که معنای دوست داشتن را به من یاد دادی بگذار به تو بگویم که خیلی دوستت دارم.

 حالا که زندگی تنها با تو شیرین است بگذار بگویم که بدون تو هرگز عزیزم .

 عزیزم ، ای بهترینم حالا که تو را دارم دلم بیشتر از همیشه شاد است .

 

 خیلی خوشبختم از اینکه تو را دارم ، هیچوقت تنهایت نمیگذارم ، با تو میمانم تا لحظه ای که در این دنیا مهمانم.

   عشق را با تو شناختم ، عشق را تنها با تو میخواهم ، عشق را بدون تو بی معنا میدانم  

دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)

 

 

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 124
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


bahar22

كد پرواز پرندگان

كد عكس تصادفی

.

.





تعبیر خواب آنلاین

فال امروز